چهارشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۴

كنفرانس

كنفرانس ارزروم يا مذاكرات چهارجانبه با شركت نمايندگان ايران، عثماني، بريتانيا و روسيه از اواسط ربيع‌الثاني سال 1259ه.ق. (25 ارديبهشت 1222ه.ش. – 15 مه 1843م.) در شهر ارزروم عثماني آغاز به كار كرد. هدف اين مذاكرات حل اختلافات موجود ميان دو كشور ايران و عثماني بود و نمايندگان بريتانيا و روسيه نيز به عنوان ناظر و ميانجي در آن حضور داشتند. ابتدا قرار بود جعفرخان مشيرالدوله (سفير پيشين ايران در عثماني) از سوي ايران در اين كنفرانس شركت كند، اما او در ميانه راه بيمار شد و از سفر باز ماند. پس از آن بود كه حاجي ميرزا آقاسي تصميم گرفت ميرزا تقي‌خان فراهاني، وزير نظام وقت آذربايجان را به اين مأموريت بفرستد.
در مورد انگيزه حاجي براي اين انتخاب نظرات متفاوتي ابراز شده است. مثلاً نادرميرزا، نويسنده «تاريخ و جغرافياي دارالسلطنه تبريز» و جهانگيرميرزا نويسنده «تاريخ نو» عقيده داشتند حاجي نسبت به ميرزا تقي‌خان حسادت مي‌ورزيد و از آنجا كه مي‌دانست مأموريت ارزروم مأموريت دشواري است، او را به آنجا فرستاد تا «ضايع» شود. يا رابرت كرزن (از جمله نمايندگان بريتانيا در كنفرانس) در كتاب «يك سال در ارزروم» هدف حاجي را از اعزام ميرزا تقي‌خان به كنفرانس، دور كردن او از كشور دانسته است. اما دكتر فريدون آدميت كه اين نظرات را در كتاب «اميركبير و ايران» نقل مي‌كند، خود عقيده دارد كه حاجي با وجود حسادتي كه نسبت به توانايي‌هاي ميرزا تقي‌خان در دل داشت، مي‌دانست كه انجام اين مأموريت دشوار تنها از كساني چون او بر مي‌آيد، بنابراين با اعتراف به كارداني ميرزا تقي‌خان او را براي اين مأموريت انتخاب كرد. بيهوده نيست كه كرزن بعدها ميرزا تقي‌خان را «برجسته‌ترين نماينده حاضر در كنفرانس» توصيف كرد.
كشتار
كنفرانس ارزروم چهار سال طول كشيد و حوادث عجيبي پيرامون آن رخ داد. مثلاً پاشاي بغداد درست در آستانه آغاز كنفرانس به كربلا حمله كرد و دستور داد ايرانيان حاضر در شهر را قتل‌عام كنند. بهانه او براي اين كار عدم پرداخت ماليات توسط ايرانيان و رفتارهاي تحريك‌آميز برخي از آنان بود. اما با توجه به ساير اقدامات (مثل تماسي كه پاشاي مذكور با رئيس يك طايفه عرب محمره (خرمشهر) ايران گرفته بود) به نظر مي‌رسد هدف واقعي عثماني‌ها اين بود كه محمره را پيش از آغاز كنفرانس تصرف كنند تا با دست پر پشت ميز مذاكره بنشينند. محمدشاه بيمار در واكنش به قتل‌عام شيعيان كربلا فرمان بسيج سپاه داد. اما پيامدهاي ماجرا سرانجام با ميانجي‌گري و فشار بريتانيا و تا حدودي روسيه مهار شد و كنفرانس آغاز شد.
«كنفرانس ارزروم را بايد به دو دوره متمايز تقسيم كرد: دوره نخست شامل 18 مجلس مذاكره بود (15 ربيع‌الثاني 1259 تا 10 صفر 1260)... در جلسات هجده‌گانه مزبور از همه مسائل مورد اختلاف ايران و عثماني... گفتگو شد. نمايندگان دو كشور حرف‌هاي خود را زدند و از ادعاهاي دولتشان دفاع نمودند. مأموران واسطه روس و انگليس هم پرسش‌ها و نكته‌جويي‌هايي مي‌كردند.
دوره دوم كنفرانس از اواسط 1261 تا اواسط 1263 كه پيمان [ارزروم] بسته شد، ادامه يافت. در اين دوره كنفرانس، [شركت‌كنندگان] به تدوين و نگارش مواد عهدنامه پرداختند. در فاصله دوره اول و دوم گرچه گفتگوي نمايندگان به كلي قطع نگرديد، كنفرانس مرحله بحراني را مي‌گذراند و دو جريان مخالف با هم برخورد سخت داشتند: يكي جريان مثبت كه دربار ايران و عثماني و نمايندگان آنها در ارزروم زمينه حل اختلاف و سازش درباره مسائل مورد مذاكره را مي‌سنجيدند... دوم جريان منفي كه واقعه‌هاي تازه‌اي در مرز ايران و عثماني روي مي‌داد و امور ديگري در روابط دو كشور پيش مي‌آمد كه بر گرفتاري و دشواري مذاكره‌هاي سياسي مي‌افزود». («اميركبير و ايران»، فريدون آدميت)
بيماري
آنچه در پايان دوره اول كنفرانس باعث شد مذاكرات وارد مرحله فترت شود، اصرار ايران بر لزوم پرداخت غرامت كشتار كربلا توسط دولت عثماني و تأكيد عثماني بر مالكيت محمره بود. نماينده عثماني در آخرين جلسه دور اول در پاسخ به درخواست غرامت ميرزا تقي‌خان، بيانيه‌اي تند و تحريك‌آميز قرائت كرد. ميرزا پاسخ به حرف‌هاي او را به كسب تكليف از تهران موكول دانست و مذاكرات موقتاً تعطيل شد.
در اين بين موضوع بيماري ميرزا تقي‌خان پيش آمد و نگراني آفريد. به نظر مي‌رسد او از عدم ثبات فشارخون رنج مي‌برده و فشار كار و خستگي مفرط ناشي از دشواري‌هاي مذاكرات بيماري او را تشديد كرده است. يك‌بار حال او در بازگشت از حمام به حدي دگرگون شد كه از هوش رفت. همچنين نشانه‌هايي از فلج موقت دست در او آشكار شد. نمايندگان روسيه و بريتانيا كه هوشياري، متانت و غيرت او را در يادداشت‌هايشان بسيار ستوده‌اند، نگران شدند كه بيماري ميرزا باعث اخلال در مرحله نهايي مذاكرات شود، بنابراين از وزراي مختار كشورهايشان در تهران خواستند دولت ايران را به احضار ميرزا تقي‌خان و اعزام نماينده‌اي ديگر ترغيب كنند. اما دولت ايران به اين خواسته تن نداد. محمدشاه اعتمادي كم‌نظير به ميرزا تقي‌خان داشت و حاجي‌ميرزا آقاسي نيز بدگمان بود كه روس‌ها و انگليسي‌ها مي‌خواهند ميرزا را از سر خود باز كنند تا ماجرا به نفع عثماني‌ها خاتمه يابد.
حادثه عجيب ديگري كه در در دوره توقف مذاكرات اتفاق افتاد، شورش مردم محلي و غارت خانه ميرزاتقي‌خان بود. تفصيل اين حادثه را در شماره آينده خواهيد خواند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی