یکشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۴

برآمدن ميرزا تقي‌خان

ميرزا تقي‌خان فراهاني كه بعدها لقب اميركبير گرفت و به يكي از مشهورترين شخصيت‌هاي تاريخي دوران سلطنت قاجاريه تبديل شد، در روستاي هزاوه از توابع فراهان اراك به دنيا آمده بود. پدر ميرزا تقي‌خان (كربلايي قربان) سرآشپز خاندان قائم‌مقام فراهاني بود و بزرگان همين خانواده امكان تحصيل او را فراهم آوردند. از سوي ديگر فراهان از جمله نقاطي بود كه تعداد باسوادهايش زياد بود و منطقه‌اي به اصطلاح منشي‌پرور محسوب مي‌شد. قائم‌مقام بزرگ (ميرزا عيسي) و پسرانش -از جمله ميرزا ابوالقاسم- طبعاً مايل بودند اعضاي ديوان تحت سرپرستي خود را از ميان هم‌ولايتي‌هايي برگزينند كه به وفاداري آنها اعتماد بيشتري داشتند.
گفته مي‌شود ميرزا تقي‌خان در هنگام مرگ ميرزا عيسي قائم‌مقام (ميرزا بزرگ) حدود هجده سال داشته است. او گويا كار ديواني خود را تحت نظر ميرزا بزرگ آغاز كرده است. روايت‌هايي وجود دارد كه ميرزا تقي‌خان را دستيار مستقيم ميرزا بزرگ در آخرين روزهاي عمر معرفي مي‌كند. اما مسلم اين است كه ميرزا ابوالقاسم فراهاني (قائم‌مقام دوم) توجه و نظارت جدي‌تري به امر تعليم و پرورش ميرزا تقي‌خان داشته است. در واقع ميرزا تقي‌خان را بايد بركشيده قائم‌مقام دوم دانست.
صعود
نامه‌اي از ميرزا ابوالقاسم قائم‌مقام خطاب به برادرزاده‌اش اسحق در دست است كه ميزان توجه و نوع پيش‌بيني او را نسبت به آينده ميرزا تقي‌خان به خوبي نشان مي‌دهد. از قرائن پيداست كه اين نامه در دوران نوجواني ميرزا تقي (هنگامي كه هنوز به لقب ميرزا شناخته نمي‌شد و كربلايي تقي خطاب مي‌گرفت) نوشته شده و به دوران آموزش او مربوط است. ميرزا ابوالقاسم در اين نامه نوشته است: «ديروز كربلايي تقي كاغذي نوشته بود. موجب حيرت حاضران گرديد. همه تحسين كردند و آفرين‌ها گفتند... يكي از آن ميان سر بيرون آورد تحسينات او را به شأن شما وارد كرد كه در واقع ريشخندي به من بود! گفت: «درخت گردكان بر اين بزرگي - درخت خربزه الله‌اكبر؛ نوكر اينطور چيز بنويسد، آقا جاي خود دارد». من چون از تو مأيوس نبودم آن تمجيد ريشخندي را تصديق نمودم لكن جهالت محمد (پسر قائم‌مقام) روحم را آزرده مي‌دارد. باري حقيقت من به كربلايي قربان حسد بردم و بر پسرش مي‌ترسم... از [پسرانم] محمد و علي مأيوسم، تو اگر مرد ميداني دستي از آستين بيرون آر و قلم كربلايي بچه را از ميان بردار. خلاصه اين پسر خيلي ترقيات دارد و قوانين بزرگ به روزگار مي‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد». (نقل شده در «اميركبير و ايران»، فريدون آدميت)
نخستين سال‌هاي خدمت ميرزا تقي‌خان در ديوان استيفاي آذربايجان گذشت. او پس از پايان جنگ‌هاي ايران و روسيه و در واقعه قتل گريبايدوف به همراه خسروميرزا (پسر عباس‌ميرزا) مأمور سفر به روسيه شد تا از حادثه پيش آمده عذرخواهي كنند. همچنين در دوراني كه شاهزاده عباس‌ميرزا و قائم‌مقام در كار انتظام خراسان و ولايات شرقي ايران بودند، ميرزا تقي‌خان در آذربايجان ماند. عباس‌ميرزا در اين دوران پسرش فريدون‌ميرزا را نايب حكومت آذربايجان كرد و محمدخان زنگنه را به نيابت قائم‌مقام گمارد. از مكاتبات اين دوره پيداست كه ميرزا تقي‌خان اوضاع آذربايجان را به نايب‌السلطنه و قائم‌مقام گزارش مي‌كرده است. او سپس استيفاي نظام آذربايجان را به عهده گرفت و به اين ترتيب گام مهم ديگري در روند پيشرفت خود برداشت.
نظام
به نوشته عباس امانت در كتاب «قبله عالم»: «راز موفقيت ميرزا تقي‌خان، گذشته از استعدادهاي شخصي، تسلط او بر نظام جديد يعني لشكر [سبك] اروپايي آموزش‌ديده آذربايجان بود. اين سپاه قهارترين نيروي نظامي مملكت و نيز چشمگيرترين عامل تجدد در ايران آن زمان به شمار مي‌رفت و عملكرد اميرنظام نمونه بارزي بود از بهره‌گيري اصلاح‌طلبان از تشكيلات نظامي براي چيرگي بر نهادهاي سياسي. اميرنظام از ستايندگان محمدعلي‌پاشا نايب‌السلطنه مصر بود و همانند او از پايگاه خود در قشون براي پيشبرد مقاصدش بهره مي‌جست».
جالب اينجاست كه ميرزا آقاخان نوري كه بعدها به جدي‌ترين رقيب و خطرناك‌ترين دشمن ميرزا تقي‌خان بدل گشت نيز از اين امتياز برخوردار بود. او در دوران سلطنت محمدشاه قاجار سمت وزارت لشكر داشت و در مورد تسلط او به اين كار و حافظه عجيبش داستان‌ها نقل شده است.
نكته قابل توجه ديگر در مورد ميرزا تقي‌خان فراهاني اين است كه ورودش به امر استيفاي نظام آذربايجان در هنگام سفر قائم‌مقام به خراسان و تحت نظارت اميرنظام زنگنه اتفاق افتاد. اميرنظام زنگنه در آن هنگام از جمله جدي‌ترين رقباي قائم‌مقام بود و شايد همين مسئله باعث شد پس از سقوط و قتل ميرزا ابوالقاسم قائم‌مقام، صدمه‌اي به منزلت ميرزا تقي‌خان وارد نشود.
به عهده گرفتن رياست هيأت نمايندگي ايران در كنفرانس ارزروم توسط ميرزا تقي‌خان، گام بعدي او در ورود به عرصه كلان سياست بود. اين مأموريت توسط حاجي ميرزا آقاسي به او سپرده شد و چهار سال به طول انجاميد. هدف كنفرانس بررسي و حل اختلافات ميان ايران و عثماني، به ويژه دشواري‌هاي سرحدي بود. ميرزا تقي‌خان در اين مأموريت طولاني مشكلات فراواني را از پيش پا برداشت كه يكي از آنها شورش مردم شهر عليه او بود. اما سرانجام نتايج كار به گونه‌اي بود كه جايگاه ميرزا تقي‌خان را در عرصه سياست كشور تثبيت كرد. او حالا بايد منتظر فرصتي مي‌ماند تا گام بعدي را بردارد. مرگ محمدشاه اين فرصت را در اختيار او گذاشت.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی