چهارشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۳

خليل ملكي
(براي شرق)
خليل ملكي، نظريه‌پرداز سوسياليست و سياستمدار سرشناس ايراني، روز 21 تير 1348 درگذشت. او كه هنگام تحصيل در آلمان با دكتر تقي اراني آشنا شده بود، بعدها در ايران به جمع ياران او در آمد و جزو 53 نفر بازداشت شد. ملكي مدتي پس از تشكيل حزب توده ايران به آن پيوست اما چند سال بعد به همراه عده‌اي ديگر انشعاب كرد. او با دكتر مظفر بقايي حزب زحمتكشان ملت ايران را تأسيس كرد، كمي بعد نيروي سوم را شكل داد و پس از كودتاي 28 مرداد به زندان فلك‌الافلاك افتاد. ملكي بعداً جامعه سوسياليست‌هاي جبهه ملي را تشكيل داد، در 1344 محاكمه شد و در 1348 بدورد حيات گفت.
خليل ملكي در سال 1280 در تبريز و در خانواده‌اي ثروتمند به دنيا آمده بود. او تحصيلات مقدماتي را در اراك گذراند، سپس به تهران آمد و مدتي در مدرسه صنعتي آلمان تحصيل كرد. ملكي با شركت در مسابقه اعزام دانشجو توانست بورس تحصيل در اروپا اخذ كند و براي تحصيل در رشته شيمي عازم برلين شود. او در برلين با دكتر تقي اراني آشنا شد و به سوسياليسم گرايش پيدا كرد. تحصيلات او در آلمان نيمه تمام ماند و از آنجا كه حاضر نشد در مورد خودكشي يكي از دانشجويان ايراني سكوت كند، به تهران بازگردانده شد.
حزب توده و انشعاب
چند سال بعد دكتر اراني نيز به ايران بازگشت و فعاليت‌هاي خود را آغاز كرد. ملكي به جوانان راديكال اطراف اراني پيوست و همراه آنها (كه به 53 نفر شهرت يافتند) به زندان افتاد. اتهام اين عده اقدام عليه امنيت كشور بود. رفتار عده‌اي از اعضاي گروه در زندان به گونه‌اي بود كه پس از شهريور 1320 و تشكيل حزب توده توسط آنها، ملكي در پيوستن به آن ترديد داشت. او مدتي بعد تحت فشار عده‌اي از جوانان روشنفكر عضو حزب، به اين نتيجه رسيد كه به حزب بپيوندد و در اصلاح برنامه‌ها و رهبري آن بكوشد. («مصدق و نبرد قدرت» همايون كاتوزيان)
فاصله ملكي و جناح اصلاح‌طلب حزب كه به سياست‌ها، شيوه رهبري و نوع رابطه حزب با سفارت شوروي انتقاد داشتند، با رهبري مركزي به تدريج افزايش پيدا كرد و به ويژه پس از حمايت حزب از فرقه دمكرات آذربايجان و حكومت پيشه‌وري به اوج رسيد. جناح اصلاح‌طلب به تدريج نفوذ خود را در ساختار حزب افزايش داد و (به تعبير جلال آل‌احمد كه خود به اين جناح تعلق داشت) :«كار به جايي رسيد كه در داخل حزب براي خودمان حزب ديگري ساخته بوديم. با حوزه‌هايي در داخل حوزه‌ها و دست‌چين كردن آدم‌ها و يكي كردن نظرها و خط‌مشي‌ها. تا يك شب ناصحي (عضو جناح اصلاح‌طلب حزب) جماعت را خواند به خانه‌اش، ديروقت و معجل، كه خبردار شده است اگر دير بجنبيم يكي دو روزه همه‌مان را اخراج خواهند كرد.» (در خدمت و خيانت روشنفكران)
بنابراين همان شب (شب 16 آذر 1326) اعلاميه انشعاب «حزب سوسياليست توده ايران» از حزب توده توسط ملكي نوشته شد و به امضاي 12 نفر رسيد. انشعابيون به شدت مورد حمله رهبري حزب توده و دولت شوروي قرار گرفتند و خائن خوانده شدند. اين فشار تبليغاتي به حدي بود كه كمتر از دو ماه بعد ملكي و يارانش در اعلاميه‌اي، انصراف خود را از تشكيل حزب جديد اعلام كردند.
زحمتكشان و نيروي سوم
ملكي از سال 1328 توسط آل‌احمد با مظفر بقايي آشنا شد و در روزنامه «شاهد» بقايي مطالبي در انتقاد از حزب توده و علت انشعاب خود از آن نوشت. او دو سال بعد و با آغاز نهضت ملي به اتفاق بقايي حزب زحمتكشان ملت ايران را تأسيس كرد و به جبهه ملي پيوست. ملكي كه انتشارات حزب را به عهده داشت، نشريه‌اي به نام «نيروي سوم» به عنوان ارگان سازمان جوانان حزب منتشر كرد كه اين نام، پس از جدايي از بقايي، به گروه سياسي ملكي اطلاق مي‌شد. با گذشت زمان و در هنگامي كه دكتر بقايي به تدريج در مقابل مصدق قرار مي‌گرفت، ملكي و هوادارانش (با وجود انتقادهايي كه از مصدق داشتند) در برابر تغيير مشي حزب زحمتكشان مقاومت كردند. بقايي اواسط مهر 1331 فعالان حزب را براي تصميم‌گيري در مورد استراتژي جديد خود به يك گردهمايي دعوت كرد، اما بر خلاف انتظارش ديد كه اكثر فعالان از نظرات ملكي طرفداري مي‌كنند. او ابتدا از رهبري حزب استعفا كرد، اما چند روز بعد با استفاده از هواداران خياباني خود و آيت‌الله كاشاني (كه او هم در اين هنگام مقابل مصدق قرار گرفته بود) به دفاتر حزب حمله كرد و با اخراج ملكي، رهبري حزب زحمتكشان را دوباره به دست گرفت. گروه ملكي از آن پس به نام «نيروي سوم» شناخته مي‌شد.
ملكي پس از كودتاي 28 مرداد تحت تعقيب قرار گرفت، بازداشت شد و مدتي در قلعه فلك‌الافلاك به زندان افتاد. او در سال 1336 «جامعه سوسياليست‌هاي جبهه ملي» را تشكيل داد. نشريه «علم و زندگي» ملكي تا 1339 منتشر مي‌شد، هر چند توقيف‌هاي مكرر اجازه انتشار مرتب را از آن گرفته بود. او در سال 1344 دوباره بازداشت و محاكمه شد. اتهام او همان اتهام 27 سال پيش بود: قيام عليه امنيت كشور.
هرچند به نوشته آل‌احمد محاكمه ملكي در واقع «به خاطر خفه كردن جبهه ملي سوم بود در نطفه‌اش كه ملكي و جامعه سوسياليست‌ها محرك اصلي انعقادش بودند و اعلاميه وجودي‌اش با شركت تمام احزاب وابسته به نهضت ملي در تيرماه 1344 مخفيانه منتشر شد.»
ملكي و سه تن از يارانش در دادگاه دفاعي مفصل از خود كردند كه به شكلي محدود در نشريات منتشر شد. دادگاه ملكي را مجرم شناخت و به سه سال زندان محكوم كرد. او پس از يك‌سال و نيم آزاد شد و اندكي بعد درگذشت.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی