واقعه گوهرشاد
(براي شرق)
واقعه معروف مسجد گوهرشاد كه به كشته شدن دهها تن از زائران و مردم مشهد انجاميد، روز 21 تير 1314 اتفاق افتاد. اين حادثه عواقب وسيعي داشت كه از جمله آنها ميتوان به مغضوب شدن محمدعلي فروغي، نخستوزير وقت اشاره كرد. واقعه گوهرشاد رويارو قرار گرفتن حكومت رضاشاه با قشر مذهبي جامعه ايران را كاملاً آشكار كرد و به اوج رساند. حتي به نظر ميرسد تصميم قطعي رضاشاه به عملي كردن كشف حجاب، تحت تأثير اين واقعه بوده است.
سال 1314 سال تغييراتي بود كه مذهبيها را خوش نميآمد. رضاشاه سال قبل از آن به تركيه رفته و تحت تأثير پيشرفتهاي آن كشور قرار گرفته بود. او گمان ميكرد با رعايت ظواهر اروپايي، سرعت پيشرفت كشور افزايش خواهد يافت. دولت فروغي از روز اول فروردين 1314 به كار بردن سال قمري را در مكاتبات رسمي ممنوع كرد و پس از آن تاريخ رسمي با سال و ماه خورشيدي تنظيم شد. (وزارت امور خارجه از همين روز اعلام كرد همه كشورها بايد از اين پس به جاي نام «پرشيا» از نام «ايران» استفاده كنند.) روز چهارم ارديبهشت «فرهنگستان ايران» به رياست فروغي تأسيس شد تا براي كلمات و نامهاي غير فارسي (از جمله عربي)، معادل فارسي وضع كند. روز 28 خرداد اعلام شد كه استفاده از كلاه شاپو براي كارمندان دولت اجباري است. دو روز بعد دولت براي برگزاري مراسم ختم محدوديتهايي در نظر گرفت، از جمله اعلام كرد اين مراسم بايد در مسجدهايي كه بلديه معرفي ميكند برگزار شود، زمان آن حداكثر دو ساعت باشد و استفاده از چاي، قهوه، قليان و سيگار در آن ممنوع است. روز بعد ساعت رسمي در سراسر كشور يكنواخت شد. (تا پيش از آن ساعت در هر شهر بر اساس ظهر شرعي تنظيم ميشد.)
ابلاغ
اين تصميمات در ميان قشر سنتي و مذهبي جامعه تأثير منفي داشت و بسياري از دولتمردان و صاحبمنصبان را نگران ميكرد. از جمله هنگامي كه دولت بخشنامه تغيير كلاه را ابلاغ كرد، محمدولي خان اسدي كه نيابت توليت آستان قدس رضوي را از سوي رضاشاه به عهده داشت، در اجراي آن در آستان قدس درنگ كرد. اسدي از سال 1305 اين سمت را داشت و هميشه مورد اعتماد شاه بود. قدرت و نفوذي كه او در خراسان به هم زده بود باعث ميشد هميشه شخص اول استان و بالاتر از استاندار و فرماندهان نظامي به شمار آيد. به همين دليل ميان او و فتحالله پاكروان كه به عنوان استاندار به خراسان آمده بود كشمكشي وجود داشت. پاكروان پيشتر كفيل وزارت خارجه و وزيرمختار و سفير ايران در ايتاليا و شوروي بود و سروري اسدي را در خراسان نميپذيرفت. گفته ميشود او هنگامي كه اسدي در ابلاغ فرمان دولت به كاركنان آستان قدس تعلل كرده بود، از فرصت استفاده كرد و موضوع را به مركز گزارش داد. دولت از اسدي توضيح خواست و او كه ميدانست منشاء ماجرا كيست، احتمالاً به پشتوانه حمايتي كه از فروغي انتظار داشت، پاسخ داد كه من خراسان را بهتر از هر كس ميشناسم و به موقع عمل خواهم كرد. اسدي پدر داماد فروغي بود و تصور ميكرد اگر ميان او و پاكروان اختلافي بروز كند، فروغي از او حمايت ميكند؛ غافل از اينكه تعلل او، در روزهاي بعد نشانه همدلياش با قيامكنندگان گوهرشاد تلقي خواهد شد و با اين كار هم سر خودش را بر باد ميدهد و هم براي فروغي مشكل درست ميكند.
اعتراض
شيخ محمدتقي گنابادي معروف به «شيخ بهلول» كه در شهرهاي جنوب خراسان تحت تعقيب مأموران شهرباني قرار گرفته بود، روز 17 تير 1314 وارد مشهد شد و به حرم پناه برد. هنگامي كه مأموران از شيخ خواستند همراه آنها حرم را ترك كند، او گروهي از زائران را جمع كرد و در سخناني به انتقاد از اوضاع كشور، از جمله تغيير لباس و كلاه پرداخت. سخنان او مردم را به خشم آورد و تظاهراتي در صحن و حرم به پا شد كه چند روز ادامه داشت. شواهد نشان ميدهد محمدولي خان اسدي كوشيده در تماس با علماي مشهد راهي براي پايان دادن به ماجرا از راه مسالمتآميز پيدا كند، اما پاكروان به نيروهاي انتظامي دستور دخالت داده است. پس از آنكه نيروهاي شهرباني از آرام كردن اوضاع ناتوان شدند، پاكروان از سرتيپ ايرج مطبوعي (فرمانده وقت لشكر خراسان) كمك خواست. نيروي نظامي صحن، حرم و مسجد گوهرشاد را كه محل تجمع معترضان بود محاصره كرد. دخالت خشونتآميز ارتش، به كشته شدن عده زيادي از تظاهر كنندگان و غارت بخشي از اموال آستان قدس انجاميد.
محمدولي خان اسدي، پس از پايان يافتن ماجرا از سوي پاكروان به تحريك علما و نقش داشتن در قيام مردم متهم شد. رضاشاه دستور رسيدگي داد و هيأتي نظامي مأمور رسيدگي به اتهامات او شد. اين هيأت اسدي را مقصر شناخت و او در دادگاه نظامي به اعدام محكوم شد. فروغي كوشيد از اسدي نزد شاه شفاعت كند، اما شاه خشمگين شد و او را از خود راند. روز دهم آذر 1314 روزنامهها نوشتند: «فروغي، رئيس الوزراء به واسطه علت مزاج استعفاي خود را به پيشگاه اعليحضرت همايوني تقديم نموده است.» روز بعد محمود جم كه در دولت فروغي وزير داخله بود به نخستوزيري انتخاب شد. حكم اعدام محمدولي خان اسدي دو هفته بعد اجرا شد.
حادثه گوهرشاد بر تصميم رضاشاه به كشف حجاب نيز تأثير داشت. علي اصغر حكمت، كفيل وزارت معارف در دولت فروغي كه در زمان جم به وزارت رسيد، در خاطرات خود نوشته است: «در سال 1314 (اوايل دي در كابينه جم) كه من در خوزستان بودم، تلگرافي از طرف آقاي جم احضار شدم. وقتي به تهران آمدم و حضور اعليحضرت رفتم گفتند سابقاً به شما گفته بودم يك روزي جلسه بكنيد و خانمها هم حاضر باشند و اين عادت منحوس حجاب از ميان برداشته شود، آن وقت من هنوز مصمم نبودم. ولي حالا به واسطه حوادثي كه در خراسان پيش آمده و بعضي اشرار در مسجد گوهرشاد تجمع كرده بودند و متفرق شدند و خيانتكاران مجازات شدند، زمينه حاضر است، بايد به فوريت اين جلسه را حاضر كنيد. بعد در جلسه وزراء فرمودند كه وزير معارف پيشنهاد ميكند كه يك روز من و خانوادهام در يك مجلس عمومي مشترك زن و مرد حاضر شوم...» (نقل شده در كتاب «پدر و پسر» محمود طلوعي)
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی